گر مـن ز می مُغانه مستـم ، هستم گر کافِر و گَبْر و بت پرستم ، هستم هـر طایـفه ای به مـن گـمانے دارد من زانِ خودم ، چنانکه هستم، هستم خیام
ای بس که نباشیم و جهان خواهد بودنی نام زما و نه نشان خواهد بودزین پیش نبودیم و نبد هیچ خللزین پس چو نباشیم همان خواهد بود
خیام
یک عمر به کودکی به استاد شدیمیک عمر زاستادی خود شاد شدیمافسوس ندانیم که ما را چه رسیداز خاک بر آمدیم و بر باد شدیم