جهنم سرگردان

جهنم سرگردان

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۱۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

سهراب سپهری

دود می خیزد ز خلوتگاه من.

کس خبر کی یابد از ویرانه ام؟

با درون سوخته دارم سخن.

کی به پایان می رسد افسانه ام؟

دست از دامان شب برداشتم

تا بیاویزم به گیسوی سحر.

خویش را از ساحل افکندم در اب

لیک از ژرفای دریا بی خبر.

بر تن دیوار ها طرح شکست.

کس دگر رنگی در این سامان ندید.

چشم می دوزد خیال روز و شب

از درون دل به تصویر امید

تا بدین منزل نهادم پای را

از درای کاروان بگسسته ام

گرچه می سوزم از این اتش به جان

لیک بر این سوختن دل بسته ام.

تیرگی پا می کشد از بام ها:

صبح می خندد به راه شهر من.

دود می خید هنوز از خلوتم.

با درون سوخته دارم سخن.

#دود_می_خیزد

#مرگ_رنگ

#هشت_کتاب

سهراب سپهری

دیر گاهی است در این تنهایی

رنگ خاموشی در طرح لب است

بانگی از دور مرا میخواند

لیک پاهایم در قیر شب است.

رخنه ای نیست در این تاریکی:

در و دیوار بهم پیوسته.

سایه ای لغزد اگر روی زمین

نقش وهمی است ز بندی رسته.

نفس ادم ها

سر بسر افسرده است.

روزگاری است در این گوشه پژمرده هوا

هر نشاطی مرده است.

دست جادویی شب

در به روی من و غم می بندد.

می کنم هر چه تلاش

او به من می خندد.

نقش هایی که کشیدم در روز

شب ز راه امد و با دود اندود.

طرح هایی که فکندم در شب

روز پیدا شد و با پنبه زدود.

دریرگاهی است که چون من همه را

رنگ خاموشی در طرح لب است

جنبشی نیست در این خاموشی:

دست ها,پاها در قیر شب است

#در_قیر_شب

#مرگ_رنگ

#هشت_کتاب

روز دختر مبارک

روزدختــــــــــــــــــــــــــــــــــــر مبــارکـــــــــــــــــــ


نادر ابراهیمی

میتوان به سوی رهایی گرخت

اما بازگشت ما به اسرت نابخشودنیست



شاملو

ای کاش میتوانستند
از آفتاب یاد بگیرند
که بی دریغ باشند
در دردها و شادیهایشان
حتی
با نان خشکشان
و کاردهایشان را
جز از برایِ قسمت کردن
بیرون نیاورند ...

شاملو

علیرضا روشن

تو

یـــــــــــــــــکـ جا گــــــــم شـدهـ ای

من

هــــــــمهـ جـــا را بـایــد بــگــردم


برتولت برشت

من در روزگاری تیره زندگی میکنم

در روزگاری که سخن گفتن ساده نشان بیخردی ست

و پیشانی بی چین نشانه بی تفاوتی

اری.انکه میخندد خبر  فاجعه را دریافت نکرده است


جی پی واسوانی

اندوه

ناشی از انچه به سر ما می اید نیست

بلکه از انچه در درون ما روی میدهد بوجود می اید


facts

این فکت ها رو از اینستگرام میگیرم :)

امیدوارم خوشتون بیاد


حافظ

ساقی به نور باده برافروز جام ما
مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما

ما در پیاله عکس رخ یار دیده‌ایم
ای بی‌خبر ز لذت شرب مدام ما

هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما


چندان بود کرشمه و ناز سهی قدان
کاید به جلوه سرو صنوبرخرام ما

ای باد اگر به گلشن احباب بگذری
زنهار عرضه ده بر جانان پیام ما

گو نام ما ز یاد به عمدا چه می‌بری
خود آید آن که یاد نیاری ز نام ما

مستی به چشم شاهد دلبند ما خوش است
زان رو سپرده‌اند به مستی زمام ما

ترسم که صرفه‌ای نبرد روز بازخواست
نان حلال شیخ ز آب حرام ما

حافظ ز دیده دانه اشکی همی‌فشان
باشد که مرغ وصل کند قصد دام ما

دریای اخضر فلک و کشتی هلال
هستند غرق نعمت حاجی قوام ما